1000 لغت پرکاربرد آلمانی | آموزش آنلاین زبان آلمانی (2025) 🇩🇪دویچ سنتر

معرفی 1000 لغت پر کاربرد آلمانی و بررسی روش های یادگیری و منابع واژگان آلمانی. با دویچ سنتر آنلاین در سریعترین زمان ممکن با کمترین هزینه آلمانی را بیاموزید.
1000 لغت پرکاربرد آلمانی برای یادگیری سریع
اگر به دنبال تقویت مهارت مکالمه زبان آلمانی خود و یادگیری واژگان آلمانی به روشی مؤثر هستید، پیشنهاد می کنیم مطلب ما درباره هزار لغت پرکاربرد آلمانی را از دست ندهید. این واژگان نه تنها پایه اساسی یادگیری زبان آلمانی هستند، بلکه پلی برای درک فرهنگ و سبک زندگی مردم آلمانی زبان می باشند. اگر می خواهید زبان آلمانی را سریع تر، مؤثرتر و به شکلی کاربردی بیاموزید، این مقاله همان نقطه شروعی است که به دنبال آن بودید. آماده اید تا کلمات را به ابزاری قدرتمند تبدیل کنید؟ پس بیایید با هم دنیای واژه های آلمانی را مرور کنیم.
به چند لغت پرکاربرد آلمانی نیاز دارید؟
هنگامی که قصد یادگیری یک زبان جدید را دارید، گستردگی دایره واژگان ممکن است در ابتدا کمی دشوار یا ترسناک به نظر برسد. شاید شنیده باشید که بعضی افراد می گویند ما در گفتگوهای روزمره فقط از حدود هفتصد کلمه استفاده می کنیم. این گفته تا حدی درست است. در واقع تعداد واژه هایی که برای صحبت کردن به یک زبان نیاز دارید، کاملاً به هدف شما بستگی دارد. برای مثال، اگر قصد سفر دارید، ممکن است یادگیری سیصد تا ششصد لغت پرکاربرد آلمانی کافی باشد، اما برای داشتن یک مکالمه معمولی، باید حداقل هزار کلمه بلد باشید. نکته مهم این نیست که بدانید چند کلمه برای صحبت کردن لازم است، بلکه باید بدانید چه کلماتی را یاد بگیرید. البته که برای رسیدن به تسلط کامل زبان آلمانی، باید حداقل ده هزار کلمه را بدانید.
به گفته زبان شناسان، بزرگسالان بومی آلمانی زبان معمولاً بین بیست تا سی و پنج هزار کلمه می دانند، یک کودک هشت ساله به طور متوسط ده هزار کلمه و یک کودک چهارساله نیز حدود پنج هزار کلمه می داند. جالب اینجاست که بزرگسالان تا میانسالی تقریباً هر روز یک کلمه جدید یاد می گیرند.
شاید عدد ده هزار کلمه در ابتدا ترسناک به نظر برسد، اما نگران نباشید. هر کاری از جایی شروع می شود و به تدریج پیشرفت می کند. تنها کاری که باید بکنید این است که از تعداد کم شروع کنید و به مرور بر آن اضافه کنید. به همین دلیل ما مطلبی شامل هزار لغت پرکاربرد آلمانی تهیه کرده ایم.
چرا 1000 لغت پر کاربرد آلمانی؟
حالا ممکن است بپرسید چرا این هزار کلمه؟ فرض کنید شما به تازگی در یک رستوران مشغول به کار شده اید. آیا سعی می کنید طرز تهیه همه غذاهای دنیا را یاد بگیرید یا بر روی غذاهایی تمرکز می کنید که در منطقه شما پرطرفدارتر هستند؟ این لیست بر اساس اصل هشتاد-بیست تهیه شده که می گوید معمولاً بخش کوچکی از علل یا تلاش ها، موجب بیشترین نتایج می شوند. بنابراین به جای آن که بدون ترتیب خاصی ده هزار کلمه را یاد بگیرید، بهتر است ابتدا صد کلمه رایج، سپس پانصد کلمه و بعد هزار لغت پرکاربرد آلمانی را بیاموزید.
روش های دیگر آموختن واژگان آلمانی
راه های بسیار خوب دیگری نیز برای بهبود دایره واژگان آلمانی شما وجود دارد. می توانید فیلم ها و سریال ها را به زبان آلمانی و با زیرنویس آلمانی تماشا کنید. همچنین خواندن کتاب های خوب آلمانی می تواند کمک زیادی به شما بکند.
انجام چند تمرین کوتاه روزانه در برنامه هایی مانند دولینگو یا دیگر برنامه های رایگان یادگیری زبان نیز روشی عالی برای یادگیری مستمر است. اگر دوست دارید در محیطی منظم و گروهی زبان را تمرین کنید، می توانید در کلاس های آنلاین و سرگرم کننده ما در دویچ سنتر ثبت نام کنید. این کلاس ها به شما کمک می کنند متعهد به آموزش بمانید و حتی دوستان جدیدی پیدا کنید. همچنین کار کردن با یک معلم خصوصی حرفه ای آلمانی زبان که بسیاری از آن ها استاد لهجه نیز هستند، می تواند سرعت یادگیری شما را به شکل چشمگیری افزایش دهد.
اهمیت یادگیری لغت پرکاربرد آلمانی
یادگیری لغات پرکاربرد آلمانی به شما امکان می دهند تا در موقعیت های مختلف، از مکالمات ساده تا متون پیچیده، به بهترین شکل عمل کنید. بر اساس تحقیقات، یادگیری حدود 1000 لغت پرکاربرد آلمانی می تواند تا 85 درصد از مکالمات روزمره را پوشش دهد. این لغات شامل افعال، اسم ها، صفت ها و اصطلاحات رایجی هستند که در زندگی روزمره، محل کار یا تحصیل به کار می روند.
دسته بندی لغات پرکاربرد آلمانی
برای یادگیری مؤثر، لغات پرکاربرد آلمانی را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1.لغات روزمره و پایه زبان آلمانی
این لغات در مکالمات عادی و معرفی خود بسیار مفیدند. برخی از این لغت های پرکاربرد آلمانی عبارت اند از:
- Hallo (سلام)
- Danke (تشکر)
- Bitte (لطفاً)
- Entschuldigung (ببخشید)
- Wie geht’s? (حالت چطور است؟)
2.افعال پرکاربرد آلمانی
افعال در زبان آلمانی نقش کلیدی دارند. برخی از افعال پرکاربرد آلمانی شامل موارد زیر هستند:
- sein (بودن)
- haben (داشتن)
- gehen (رفتن)
- kommen (آمدن)
- machen (انجام دادن)
3.اصطلاحات رایج آلمانی
اصطلاحات به شما کمک می کنند مانند یک بومی صحبت کنید. چند نمونه از اصطلاحات پرکاربرد آلمانی:
- Alles klar! (همه چیز روبه راه است)
- Das macht nichts. (مهم نیست)
- Auf Wiedersehen! (خداحافظ)
4.لغات مربوط به کار و تحصیل
برای محیط های حرفه ای یا آکادمیک، دانستن لغت پرکاربرد آلمانی در این حوزه ها ضروری است:
- Arbeit (کار)
- Schule (مدرسه)
- Universität (دانشگاه)
- Besprechung (جلسه)
- Prüfung (امتحان)
نکات مهم برای یادگیری انواع لغت پرکاربرد آلمانی
- فلش کارت ها: از ابزارهایی مانند Anki برای مرور روزانه لغت پرکاربرد آلمانی استفاده کنید.
- تمرین در مکالمه: سعی کنید لغات را در جملات واقعی به کار ببرید.
- یادگیری موضوعی: لغات را بر اساس موضوعات (مثل غذا، سفر، کار) دسته بندی کنید.
- تکرار منظم: مرور مداوم باعث می شود لغات در حافظه بلندمدت شما ثبت شوند.
منابع پیشنهادی برای یادگیری لغت پرکاربرد آلمانی
برای تسلط بر انواع لغت پرکاربرد آلمانی، می توانید از منابع آنلاین معتبر، اپلیکیشن های یادگیری زبان مانند Duolingo یا Memrise و کتاب های آموزشی مانند Menschen یا Schritte استفاده کنید. همچنین، تماشای فیلم ها و سریال های آلمانی با زیرنویس و گوش دادن به پادکست های آلمانی می تواند به تقویت دایره لغات شما کمک کند. برخی از این منابع شامل:
- کتاب ها: کتاب 501 German Verbs برای یادگیری افعال پرکاربرد.
- اپلیکیشن ها: اپلیکیشن هایی مانند Babbel و Rosetta Stone
لیست 1000 لغت پرکاربرد آلمانی
در این جدول، مجموعه ای از 1000 لغت پرکاربرد آلمانی و اصطلاحات رایج که برای یادگیری زبان آلمانی در سطوح مختلف (مبتدی، متوسط و پیشرفته) مفید هستند، ارائه شده است. این لغات شامل اسم ها، افعال، صفت ها، قیدها و اصطلاحات روزمره هستند که در مکالمات، محیط کار، تحصیل و زندگی روزمره به کار می روند.
شماره | عبارت آلمانی | به فارسی |
1 | wie | مانند |
2 | ich | من |
3 | seine | مال او (مذکر) |
4 | dass | آن |
5 | er | او (مذکر) |
6 | war | بود |
7 | für | برای |
8 | auf | روی |
9 | sind | هستند |
10 | mit | با |
11 | sie | آن ها |
12 | sein | بودن |
13 | bei | در |
14 | ein | یک |
15 | haben | داشتن |
16 | dies | این |
17 | aus | از |
18 | durch | توسط |
19 | heiß | گرم |
20 | Wort | کلمه |
21 | aber | اما |
22 | was | چه |
23 | einige | برخی |
24 | ist | است |
25 | es | آن |
26 | Sie | تو |
27 | oder | یا |
28 | hatte | داشت |
29 | die | این |
30 | von | از |
31 | zu | به |
32 | und | و |
33 | ein | یک |
34 | bei | در |
35 | wir | ما |
36 | können | توانستن |
37 | aus | خارج |
38 | andere | دیگر |
39 | waren | بودند |
40 | die | کدام |
41 | tun | انجام دادن |
42 | ihre | مال آن ها |
43 | Zeit | زمان |
44 | wenn | اگر |
45 | werden | خواهد |
46 | wie | چگونه |
47 | sagte | گفت |
48 | ein | یک |
49 | jeder | هر |
50 | sagen | گفتن |
51 | tut | انجام می دهد |
52 | Satz | تنظیم کردن |
53 | drei | سه |
54 | wollen | خواستن |
55 | Luft | هوا |
56 | gut | خوب |
57 | auch | همچنین |
58 | spielen | بازی کردن |
59 | klein | کوچک |
60 | Ende | پایان |
61 | setzen | قرار دادن |
62 | Zuhause | خانه |
63 | lesen | خواندن |
64 | seits | دست |
65 | Hafen | بندر |
66 | groß | بزرگ |
67 | buchstabieren | هجی کردن |
68 | hinzufügen | اضافه کردن |
69 | auch | حتی |
70 | Lande | زمین |
71 | hier | اینجا |
72 | muss | باید |
73 | groß | بزرگ |
74 | hoch | بالا |
75 | so | چنان |
76 | folgen | دنبال کردن |
77 | Akt | عمل کردن |
78 | warum | چرا |
79 | fragen | پرسیدن |
80 | Männer | مردان |
81 | Veränderung | تغییر دادن |
82 | ging | رفت |
83 | Licht | نور |
84 | Art | نوع |
85 | aus | خاموش |
86 | müssen | نیاز |
87 | Haus | خانه |
88 | Bild | تصویر |
89 | versuchen | سعی کردن |
90 | uns | ما |
91 | wieder | دوباره |
92 | Tier | حیوان |
93 | Punkt | نقطه |
94 | Mutter | مادر |
95 | Welt | جهان |
96 | in der Nähe von | نزدیک |
97 | bauen | ساختن |
98 | selbst | خود |
99 | Erde | زمین |
100 | Vater | پدر |
101 | jeder | هر |
102 | neu | جدید |
103 | Arbeit | کار |
104 | Teil | بخش |
105 | nehmen | گرفتن |
106 | erhalten | دریافت کردن |
107 | Ort | مکان |
108 | gemacht | ساختن |
109 | leben | زندگی کردن |
110 | wo | کجا |
111 | nach | بعد |
112 | zurück | عقب |
113 | wenig | کوچک |
114 | nur | فقط |
115 | Runde | گرد |
116 | Mann | مرد |
117 | Jahr | سال |
118 | kam | آمدن |
119 | zeigen | نمایش دادن |
120 | jeder | هر |
121 | gut | خوب |
122 | mir | من |
123 | geben | دادن |
124 | unsere | مال ما |
125 | unter | زیر |
126 | Name | نام |
127 | sehr | بسیار |
128 | durch | از طریق |
129 | nur | فقط |
130 | Formular | شکل |
131 | Satz | جمله |
132 | groß | عالی |
133 | denken | فکر کردن |
134 | sagen | گفتن |
135 | Hilfe | کمک کردن |
136 | niedrig | پایین |
137 | Linie | خط |
138 | abweichen | تفاوت داشتن |
139 | wiederum | چرخیدن |
140 | Ursache | علت |
141 | viel | زیاد |
142 | bedeuten | معنی کردن |
143 | vor | قبل |
144 | Umzug | حرکت کردن |
145 | Recht | راست |
146 | Junge | پسر |
147 | alt | پیر |
148 | zu | بیش از حد |
149 | gleich | همان |
150 | sie | او (مونث) |
151 | alle | همه |
152 | da | آنجا |
153 | wenn | وقتی |
154 | nach oben | بالا |
155 | Verwendung | استفاده کردن |
156 | Ihre | مال تو |
157 | Weg | راه |
158 | über | درباره |
159 | viele | بسیاری |
160 | dann | سپس |
161 | sie | آن ها |
162 | schreiben | نوشتن |
163 | würde | می خواست |
164 | wie | دوست داشتن |
165 | so | پس |
166 | diese | این ها |
167 | sie | مال او (مونث) |
168 | lange | بلند |
169 | machen | ساختن |
170 | Sache | چیز |
171 | sehen | دیدن |
172 | ihm | او (مذکر) |
173 | zwei | دو |
174 | hat | دارد |
175 | suchen | نگاه کردن |
176 | mehr | بیشتر |
177 | Tag | روز |
178 | könnte | می توانست |
179 | gehen | رفتن |
180 | kommen | آمدن |
181 | tat | انجام داد |
182 | Anzahl | شماره |
183 | klingen | صدا |
184 | nicht | نه |
185 | am meisten | بیشتر |
186 | Menschen | مردم |
187 | meine | مال من |
188 | über | بالا |
189 | wissen | دانستن |
190 | Wasser | آب |
191 | als | تا |
192 | Anruf | تماس گرفتن |
193 | erste | اول |
194 | die | کسی |
195 | können | ممکن است |
196 | nach unten | پایین |
197 | Seite | طرف |
198 | gewesen | بودن |
199 | jetzt | حالا |
200 | finden | پیدا کردن |
201 | Kopf | سر |
202 | stehen | ایستادن |
203 | besitzen | مالک بودن |
204 | Seite | صفحه |
205 | sollte | باید |
206 | Land | کشور |
207 | gefunden | پیدا کردن |
208 | Antwort | پاسخ |
209 | Schule | مدرسه |
210 | wachsen | رشد کردن |
211 | Studie | مطالعه کردن |
212 | noch | هنوز |
213 | lernen | یاد گرفتن |
214 | Anlage | گیاه |
215 | Abdeckung | پوشاندن |
216 | Lebensmittel | غذا |
217 | Sonne | خورشید |
218 | vier | چهار |
219 | zwischen | بین |
220 | Zustand | حالت |
221 | halten | نگه داشتن |
222 | Auge | چشم |
223 | nie | هرگز |
224 | letzte | آخرین |
225 | lassen | اجازه دادن |
226 | Gedanken | فکر کردن |
227 | Stadt | شهر |
228 | Baum | درخت |
229 | überqueren | عبور کردن |
230 | Bauernhof | مزرعه |
231 | schwer | سخت |
232 | Beginn | شروع کردن |
233 | Macht | ممکن است |
234 | Geschichte | داستان |
235 | Säge | دیدن |
236 | weit | دور |
237 | Meer | دریا |
238 | ziehen | کشیدن |
239 | links | ترک کردن |
240 | spät | دیر |
241 | laufen | دویدن |
242 | unterlassen Sie | نکردن |
243 | während | در حالی که |
244 | Presse | فشار دادن |
245 | Schließen | نزدیک |
246 | Nacht | شب |
247 | realen | واقعی |
248 | Leben | زندگی |
249 | wenige | کم |
250 | Norden | شمال |
251 | Buch | کتاب |
252 | tragen | حمل کردن |
253 | nahm | گرفتن |
254 | Wissenschaft | علم |
255 | essen | خوردن |
256 | Zimmer | اتاق |
257 | Freund | دوست |
258 | begann | شروع کردن |
259 | Idee | ایده |
260 | Fisch | ماهی |
261 | berg | کوه |
262 | Stopp | توقف کردن |
263 | einmal | یک بار |
264 | Basis | پایه |
265 | hören | شنیدن |
266 | Pferd | اسب |
267 | Schnitt | بریدن |
268 | sicher | مطمئن |
269 | beobachten | تماشا کردن |
270 | Farbe | رنگ |
271 | Gesicht | صورت |
272 | Holz | چوب |
273 | Haupt- | اصلی |
274 | geöffnet | باز کردن |
275 | scheinen | به نظر آمدن |
276 | zusammen | با هم |
277 | nächste | بعدی |
278 | weiß | سفید |
279 | Kinder | کودکان |
280 | Start | شروع کردن |
281 | bekam | گرفتن |
282 | gehen | پیاده روی کردن |
283 | Beispiel | مثال |
284 | erleichtern | آسان کردن |
285 | Papier | کاغذ |
286 | Gruppe | گروه |
287 | immer | همیشه |
288 | Musik | موسیقی |
289 | diejenigen | آن ها |
290 | beide | هر دو |
291 | Marke | علامت |
292 | oft | اغلب |
293 | Schreiben | نامه |
294 | bis | تا |
295 | Meile | مایل |
296 | Fluss | رودخانه |
297 | Auto | ماشین |
298 | Füße | پا |
299 | Pflege | مراقبت |
300 | zweite | دوم |
301 | genug | کافی |
302 | Ebene | ساده |
303 | Mädchen | دختر |
304 | üblich | معمول |
305 | jung | جوان |
306 | bereit | آماده |
307 | oben | بالا |
308 | je | همیشه |
309 | rot | قرمز |
310 | Liste | لیست |
311 | obwohl | گرچه |
312 | fühlen | احساس کردن |
313 | Vortrag | صحبت کردن |
314 | Vogel | پرنده |
315 | bald | به زودی |
316 | Körper | بدن |
317 | Hund | سگ |
318 | Familie | خانواده |
319 | direkt | مستقیم |
320 | Pose | ژست گرفتن |
321 | verlassen | ترک کردن |
322 | Lied | آهنگ |
323 | messen | اندازه گیری کردن |
324 | Tür | در |
325 | Produkt | محصول |
326 | schwarz | سیاه |
327 | kurz | کوتاه |
328 | Zahl | عدد |
329 | Klasse | کلاس |
330 | Wind | باد |
331 | Frage | سوال |
332 | passieren | اتفاق افتادن |
333 | vollständig | کامل کردن |
334 | Schiff | کشتی |
335 | Bereich | منطقه |
336 | Hälfte | نصف |
337 | Stein | صخره |
338 | bestellen | سفارش |
339 | Feuer | آتش |
340 | Süden | جنوب |
341 | Problem | مشکل |
342 | Stück | تکه |
343 | sagte | گفتن |
344 | wusste | دانستن |
345 | passieren | عبور کردن |
346 | seit | از |
347 | obere | بالا |
348 | ganze | کل |
349 | König | پادشاه |
350 | Straße | خیابان |
351 | Zoll | اینچ |
352 | multiplizieren | ضرب کردن |
353 | nichts | هیچ چیز |
354 | Kurs | دوره |
355 | bleiben | ماندن |
356 | Rad | چرخ |
357 | voll | کامل |
358 | Kraft | نیرو |
359 | blau | آبی |
360 | Objekt | شیء |
361 | entscheiden | تصمیم گرفتن |
362 | Oberfläche | سطح |
363 | tief | عمیق |
364 | Mond | ماه |
365 | Insel | جزیره |
366 | Fuß | پا |
367 | System | سیستم |
368 | beschäftigt | مشغول |
369 | Prüfung | آزمایش |
370 | Rekord | ثبت |
371 | Boot | قایق |
372 | gemeinsam | مشترک |
373 | goldenen | طلا |
374 | möglich | ممکن |
375 | Flugzeug | هواپیما |
376 | statt | به جای |
377 | trocken | خشک |
378 | Wunder | شگفت زده شدن |
379 | Lachen | خندیدن |
380 | tausend | هزار |
381 | vor | قبل |
382 | lief | دویدن |
383 | überprüfen | بررسی کردن |
384 | Spiel | بازی |
385 | Form | شکل |
386 | gleichsetzen | برابر کردن |
387 | heiß | گرم |
388 | Fehl | از دست دادن |
389 | gebracht | آوردن |
390 | Wärme | گرما |
391 | Schnee | برف |
392 | Reifen | لاستیک |
393 | bringen | آوردن |
394 | ja | بله |
395 | entfernt | دور |
396 | füllen | پر کردن |
397 | Osten | شرق |
398 | malen | رنگ کردن |
399 | Sprache | زبان |
400 | unter | میان |
401 | Einheit | واحد |
402 | Macht | قدرت |
403 | Stadt | شهر |
404 | fein | خوب |
405 | sicher | مطمئن |
406 | fliegen | پرواز کردن |
407 | fallen | افتادن |
408 | führen | رهبری کردن |
409 | Schrei | گریه کردن |
410 | dunkel | تاریک |
411 | Maschine | ماشین |
412 | note | یادداشت |
413 | warten | صبر کردن |
414 | Plan | برنامه ریزی کردن |
415 | Abbildung | شکل |
416 | Stern | ستاره |
417 | Kasten | جعبه |
418 | Nomen | اسم |
419 | Feld | زمین |
420 | Rest | استراحت |
421 | richtig | درست |
422 | fähig | قادر |
423 | Pfund | پوند |
424 | getan | انجام دادن |
425 | Schönheit | زیبایی |
426 | Antriebs | راندن |
427 | stand | ایستادن |
428 | enthalten | شامل شدن |
429 | Front | جلو |
430 | lehren | آموزش دادن |
431 | Woche | هفته |
432 | Finale | نهایی |
433 | gab | دادن |
434 | grün | سبز |
435 | oh | اوه |
436 | schnell | سریع |
437 | entwickeln | توسعه دادن |
438 | Ozean | اقیانوس |
439 | warme | گرم |
440 | kostenlos | آزاد |
441 | Minute | دقیقه |
442 | stark | قوی |
443 | besondere | ویژه |
444 | Geist | ذهن |
445 | hinter | پشت |
446 | klar | شفاف |
447 | Schwanz | دم |
448 | produzieren | تولید کردن |
449 | Tatsache | واقعیت |
450 | Raum | فضا |
451 | gehört | شنیدن |
452 | beste | بهترین |
453 | Stunde | ساعت |
454 | besser | بهتر |
455 | wahr | درست |
456 | während | طی |
457 | hundert | صد |
458 | fünf | پنج |
459 | merken | به خاطر آوردن |
460 | Schritt | گام |
461 | früh | زود |
462 | halten | نگه داشتن |
463 | Westen | غرب |
464 | Boden | زمین |
465 | Interesse | علاقه |
466 | erreichen | رسیدن |
467 | schnell | سریع |
468 | Verbum | فعل |
469 | singen | آواز خواندن |
470 | hören | گوش دادن |
471 | sechs | شش |
472 | Tabelle | جدول |
473 | Reise | سفر کردن |
474 | weniger | کمتر |
475 | Morgen | صبح |
476 | zehn | ده |
477 | einfach | ساده |
478 | mehrere | چندین |
479 | Vokal | مصوت |
480 | auf | به سوی |
481 | Krieg | جنگ |
482 | legen | خواباندن |
483 | gegen | علیه |
484 | Muster | الگو |
485 | schleppend | آرام |
486 | Zentrum | مرکز |
487 | Liebe | عشق |
488 | Person | شخص |
489 | Geld | پول |
490 | dienen | خدمت کردن |
491 | erscheinen | ظاهر شدن |
492 | Straße | جاده |
493 | Karte | نقشه |
494 | regen | باران |
495 | Regel | قانون |
496 | regieren | حکومت کردن |
497 | ziehen | کشیدن |
498 | Kälte | سرد |
499 | Hinweis | توجه |
500 | Stimme | صدا |
501 | Energie | انرژی |
502 | Jagd | شکار کردن |
503 | wahrscheinlich | محتمل |
504 | Bett | تخت |
505 | Bruder | برادر |
506 | Ei | تخم مرغ |
507 | Fahrt | سوار شدن |
508 | Zelle | سلول |
509 | glauben | باور کردن |
510 | vielleicht | شاید |
511 | pflücken | انتخاب کردن |
512 | plötzlich | ناگهانی |
513 | zählen | شمردن |
514 | Platz | مربع |
515 | Grund | دلیل |
516 | Dauer | طول |
517 | vertreten | نمایش دادن |
518 | Kunst | هنر |
519 | Thema | موضوع |
520 | Region | منطقه |
521 | Größe | اندازه |
522 | variieren | تغییر کردن |
523 | regeln | تسویه کردن |
524 | sprechen | صحبت کردن |
525 | Gewicht | وزن |
526 | allgemein | عمومی |
527 | Eis | یخ |
528 | Materie | ماده |
529 | Kreis | دایره |
530 | Paar | جفت |
531 | umfassen | شامل شدن |
532 | Kluft | تقسیم کردن |
533 | Silbe | هجا |
534 | Filz | احساس کردن |
535 | groß | بزرگ |
536 | Kugel | توپ |
537 | noch | هنوز |
538 | Welle | موج |
539 | fallen | افتادن |
540 | Herz | قلب |
541 | Uhr | هستم |
542 | vorhanden | حاضر |
543 | schwer | سنگین |
544 | Tanz | رقصیدن |
545 | Motor | موتور |
546 | Position | موقعیت |
547 | Arm | بازو |
548 | breit | پهن |
549 | Segel | بادبان |
550 | Material | ماده |
551 | Fraktion | کسر |
552 | Wald | جنگل |
553 | sitzen | نشستن |
554 | Rennen | مسابقه |
555 | Fenster | پنجره |
556 | Speicher | فروشگاه |
557 | Sommer | تابستان |
558 | Zug | قطار |
559 | Schlaf | خوابیدن |
560 | beweisen | ثابت کردن |
561 | einsam | تنها |
562 | Bein | پا |
563 | Übung | تمرین کردن |
564 | Wand | دیوار |
565 | Fang | گرفتن |
566 | Berg | بالا رفتن |
567 | wünschen | آرزو کردن |
568 | Himmel | آسمان |
569 | Board | تخته |
570 | Freude | شادی |
571 | Winter | زمستان |
572 | sa | نشستن |
573 | geschrieben | نوشتن |
574 | wilden | وحشی |
575 | Instrument | ابزار |
576 | gehalten | نگه داشتن |
577 | Glas | شیشه |
578 | Gras | علف |
579 | Kuh | گاو |
580 | Arbeit | شغل |
581 | Rand | لبه |
582 | Zeichen | علامت |
583 | Besuch | بازدید کردن |
584 | Vergangenheit | گذشته |
585 | weich | نرم |
586 | Spaß | سرگرمی |
587 | hell | روشن |
588 | Gases | گاز |
589 | Wetter | هوا |
590 | Monat | ماه |
591 | Million | میلیون |
592 | tragen | خرس |
593 | Finish | تمام کردن |
594 | glücklich | خوشحال |
595 | hoffen | امید |
596 | blume | گل |
597 | kleiden | لباس پوشیدن |
598 | seltsam | عجیب |
599 | Vorbei | رفتن |
600 | Handel | تجارت |
601 | Melodie | ملودی |
602 | Reise | سفر |
603 | Büro | دفتر |
604 | empfangen | دریافت کردن |
605 | Reihe | ردیف |
606 | Mund | دهان |
607 | genau | دقیق |
608 | Zeichen | نماد |
609 | sterben | مردن |
610 | am wenigsten | کمترین |
611 | Ärger | دردسر |
612 | Schrei | فریاد زدن |
613 | außer | به جز |
614 | schrieb | نوشتن |
615 | Samen | دانه |
616 | Ton | تن |
617 | beitreten | پیوستن |
618 | vorschlagen | پیشنهاد کردن |
619 | sauber | تمیز کردن |
620 | Pause | شکستن |
621 | Dame | بانوی |
622 | Hof | حیاط |
623 | steigen | بالا آمدن |
624 | schlecht | بد |
625 | Schlag | دمیدن |
626 | Öl | نفت |
627 | Blut | خون |
628 | berühren | لمس کردن |
629 | wuchs | رشد کردن |
630 | Cent | سنت |
631 | mischen | مخلوط کردن |
632 | Mannschaft | تیم |
633 | Draht | سیم |
634 | Kosten | هزینه |
635 | verloren | گم شدن |
636 | braun | قهوه ای |
637 | tragen | پوشیدن |
638 | Garten | باغ |
639 | gleich | برابر کردن |
640 | gesendet | فرستادن |
641 | wählen | انتخاب کردن |
642 | fiel | افتادن |
643 | passen | مناسب بودن |
644 | fließen | جریان داشتن |
645 | Messe | عادلانه |
646 | Bank | بانک |
647 | sammeln | جمع آوری کردن |
648 | sparen | ذخیره کردن |
649 | Kontrolle | کنترل کردن |
650 | dezimal | اعشاری |
651 | Ohr | گوش |
652 | sonst | دیگر |
653 | ganz | کاملاً |
654 | pleite | شکستن |
655 | Fall | مورد |
656 | Mitte | وسط |
657 | töten | کشتن |
658 | Sohn | پسر |
659 | See | دریاچه |
660 | Moment | لحظه |
661 | Maßstab | مقیاس |
662 | laut | بلند |
663 | Frühling | بهار |
664 | beobachten | مشاهده کردن |
665 | Kind | کودک |
666 | gerade | مستقیم |
667 | Konsonant | صامت |
668 | Nation | ملت |
669 | Wörterbuch | فرهنگ لغت |
670 | milch | شیر |
671 | Geschwindigkeit | سرعت |
672 | Verfahren | روش |
673 | Orgel | ساز |
674 | zahlen | پرداخت کردن |
675 | Alter | سن |
676 | Abschnitt | بخش |
677 | Kleid | لباس پوشیدن |
678 | Wolke | ابر |
679 | Überraschung | شگفت زده کردن |
680 | ruhig | آرام |
681 | Stein | سنگ |
682 | winzig | کوچک |
683 | Aufstieg | بالا رفتن |
684 | kühlen | خنک |
685 | Entwurf | طراحی کردن |
686 | arm | فقیر |
687 | Menge | مقدار |
688 | Versuch | آزمایش |
689 | Boden | پایین |
690 | Schlüssel | کلید |
691 | Eisen | آهن |
692 | Einzel | تکی |
693 | Stick | چوب |
694 | Wohnung | مسطح |
695 | zwanzig | بیست |
696 | Haut | پوست |
697 | Lächeln | لبخند زدن |
698 | Falte | چین |
699 | Loch | سوراخ |
700 | springen | پریدن |
701 | Kind | نوزاد |
702 | acht | هشت |
703 | Dorf | روستا |
704 | treffen | ملاقات کردن |
705 | Wurzel | ریشه |
706 | kaufen | خریدن |
707 | erhöhen | بالا بردن |
708 | lösen | حل کردن |
709 | Metall | فلز |
710 | ob | آیا |
711 | drücken | فشار دادن |
712 | sieben | هفت |
713 | Absatz | پاراگراف |
714 | dritte | سوم |
715 | wird | باید |
716 | Hand | برگزار کردن |
717 | Haar | مو |
718 | beschreiben | توصیف کردن |
719 | Koch | پختن |
720 | Boden | کف |
721 | entweder | هر یک |
722 | Ergebnis | نتیجه |
723 | brennen | سوختن |
724 | Hügel | تپه |
725 | sicher | امن |
726 | Katze | گربه |
727 | Jahrhundert | قرن |
728 | betrachten | در نظر گرفتن |
729 | Typ | نوع |
730 | Gesetz | قانون |
731 | Bit | مقدار |
732 | Küste | ساحل |
733 | Kopie | کپی کردن |
734 | Ausdruck | عبارت |
735 | still | خاموش |
736 | hoch | بلند |
737 | Sand | شن |
738 | Boden | خاک |
739 | Rolle | غلتانیدن |
740 | Temperatur | دما |
741 | Finger | انگشت |
742 | Industrie | صنعت |
743 | Wert | ارزش |
744 | Kampf | مبارزه کردن |
745 | Lüge | دروغ گفتن |
746 | schlagen | زدن |
747 | begeistern | هیجان زده کردن |
748 | natürlich | طبیعی |
749 | Blick | دیدن |
750 | Sinn | حس |
751 | Hauptstadt | سرمایه |
752 | wird nicht | نخواهد |
753 | Stuhl | صندلی |
754 | Achtung | خطر |
755 | Obst | میوه |
756 | reich | ثروتمند |
757 | dick | ضخیم |
758 | Soldat | سرباز |
759 | Prozess | فرآیند |
760 | betreiben | عملیات کردن |
761 | Praxis | تمرین کردن |
762 | trennen | جدا کردن |
763 | schwierig | دشوار |
764 | Arzt | دکتر |
765 | Bitte | لطفاً |
766 | schützen | محافظت کردن |
767 | Mittag | ظهر |
768 | Ernte | محصول |
769 | modernen | مدرن |
770 | Elementes | عنصر |
771 | treffen | زدن |
772 | Schüler | دانش آموز |
773 | Ecke | گوشه |
774 | Partei | حزب |
775 | Versorgung | تأمین کردن |
776 | deren | مال کسی |
777 | lokalisieren | مکان یابی کردن |
778 | Rings | حلقه |
779 | Charakter | شخصیت |
780 | insekt | حشره |
781 | gefangen | گرفتن |
782 | Zeit | دوره |
783 | zeigen | اشاره کردن |
784 | Funk | رادیو |
785 | Speiche | صحبت کردن |
786 | Atom | اتم |
787 | Mensch | انسان |
788 | Geschichte | تاریخ |
789 | Wirkung | اثر |
790 | elektrisch | الکتریکی |
791 | erwarten | انتظار داشتن |
792 | Knochen | استخوان |
793 | Schiene | ریل |
794 | vorstellen | تصور کردن |
795 | bieten | فراهم کردن |
796 | zustimmen | موافقت کردن |
797 | so | بنابراین |
798 | sanft | مهربان |
799 | Frau | زن |
800 | Kapitän | کاپیتان |
801 | erraten | حدس زدن |
802 | erforderlich | لازم |
803 | scharf | تیز |
804 | Flügel | بال |
805 | schaffen | خلق کردن |
806 | Nachbar | همسایه |
807 | Wasch | شستن |
808 | Fledermaus | خفاش |
809 | eher | ترجیحاً |
810 | Menge | جمعیت |
811 | mais | ذرت |
812 | vergleichen | مقایسه کردن |
813 | Gedicht | شعر |
814 | Schnur | رشته |
815 | Glocke | زنگ |
816 | abhängen | وابسته بودن |
817 | Fleisch | گوشت |
818 | einreiben | مالیدن |
819 | Rohr | لوله |
820 | berühmt | معروف |
921 | Dollar | دلار |
822 | Strom | جریان |
823 | Angst | ترس |
284 | Blick | دید |
825 | dünn | نازک |
826 | Dreieck | مثلث |
827 | Erde | سیاره |
828 | Eile | عجله کردن |
829 | Chef | رئیس |
830 | Kolonie | کلونی |
831 | Uhr | ساعت |
832 | Mine | معدن |
833 | Krawatte | بستن |
834 | eingeben | وارد شدن |
835 | Dur | عمده |
836 | frisch | تازه |
837 | Suche | جستجو کردن |
838 | senden | فرستادن |
839 | gelb | زرد |
840 | Pistole | تفنگ |
841 | erlauben | اجازه دادن |
842 | Druck | چاپ کردن |
843 | tot | مرده |
844 | Stelle | نقطه |
845 | Wüste | بیابان |
846 | Anzug | کت و شلوار |
847 | Strom | جاری |
848 | Aufzug | بلند کردن |
840 | stiegen | رز |
850 | ankommen | رسیدن |
851 | Stamm | استاد |
852 | Spur | رد |
853 | Elternteil | والدین |
854 | Ufer | ساحل |
855 | Teilung | تقسیم |
856 | Blatt | ورق |
857 | Substanz | ماده |
858 | begünstigen | لطف |
859 | verbinden | اتصال |
860 | nach | پست |
861 | verbringen | خرج کردن |
862 | Akkord | آکورد |
863 | Fett | چرب |
864 | froh | خوشحال |
865 | Original | اصلی |
866 | Aktie | به اشتراک گذاشتن |
867 | Station | ایستگاه |
868 | Papa | پدر |
869 | Brot | نان |
870 | aufladen | شارژ کردن |
871 | richtig | مناسب |
872 | Leiste | میله |
873 | Angebot | پیشنهاد کردن |
874 | Segment | بخش |
875 | Sklave | برده |
876 | ente | اردک |
877 | Augenblick | فوری |
878 | Markt | بازار |
879 | Grad | درجه |
880 | besiedeln | جمعیت کردن |
881 | küken | جوجه |
882 | liebe | عزیز |
883 | Feind | دشمن |
884 | antworten | پاسخ دادن |
885 | Getränk | نوشیدن |
886 | auftreten | اتفاق افتادن |
887 | Unterstützung | حمایت کردن |
888 | Rede | سخنرانی |
889 | Natur | طبیعت |
890 | Angebot | محدوده |
891 | Dampf | بخار |
892 | Bewegung | حرکت |
893 | Weg | مسیر |
894 | Flüssigkeit | مایع |
895 | protokollieren | کنده |
896 | gemeint | قصد داشتن |
897 | Quotient | خارج قسمت |
898 | Gebiss | دندان |
899 | Schale | صدف |
900 | Hals | گردن |
901 | Sauerstoff | اکسیژن |
902 | Zucker | شکر |
903 | Tod | مرگ |
904 | ziemlich | زیبا |
905 | Geschicklichkeit | مهارت |
906 | Frauen | زنان |
907 | Saison | فصل |
908 | Lösung | راه حل |
909 | Magnet | آهنربا |
910 | Silber | نقره |
911 | danken | تشکر کردن |
912 | Zweig | شاخه |
913 | Spiel | تطبیق دادن |
914 | Suffix | پسوند |
915 | insbesondere | به ویژه |
916 | Feige | انجیر |
917 | ängstlich | ترسیدن |
918 | riesig | عظیم |
919 | Schwester | خواهر |
920 | Stahl | فولاد |
921 | diskutieren | بحث کردن |
922 | vorwärts | جلو رفتن |
923 | ähnlich | مشابه |
924 | führen | راهنمایی کردن |
925 | Erfahrung | تجربه |
926 | Partitur | امتیاز |
927 | apfel | سیب |
928 | gekauft | خریدن |
929 | geführt | رهبری کردن |
930 | Tonhöhe | زمین |
931 | Mantel | کت |
932 | Masse | جرم |
933 | Karte | کارت |
934 | Band | گروه |
935 | Seil | طناب |
936 | Rutsch | لغزیدن |
937 | gewinnen | برنده شدن |
938 | träumen | رویا |
939 | Abend | شامگاه |
940 | Zustand | شرایط |
941 | Futtermittel | خوراک دادن |
942 | Werkzeug | ابزار |
943 | gesamt | کل |
944 | Basis | اساسی |
945 | Geruch | بو کردن |
946 | Tal | دره |
947 | noch | نه |
948 | doppelt | دو برابر |
949 | Sitz | صندلی |
950 | fortsetzen | ادامه دادن |
951 | Block | بلوک |
952 | Tabelle | نمودار |
953 | Hut | کلاه |
954 | verkaufen | فروختن |
955 | Erfolg | موفقیت |
956 | Firma | شرکت |
957 | subtrahieren | کم کردن |
958 | Veranstaltung | رویداد |
959 | besondere | خاص |
960 | viel | معامله |
961 | schwimmen | شنا کردن |
962 | Begriff | اصطلاح |
963 | Gegenteil | متضاد |
964 | Frau | همسر |
965 | Schuh | کفش |
966 | Schulter | شانه |
967 | Verbreitung | گسترش دادن |
968 | arrangieren | ترتیب دادن |
969 | Lager | اردو |
970 | erfinden | اختراع کردن |
971 | Baumwolle | پنبه |
972 | geboren | متولد شدن |
973 | bestimmen | تعیین کردن |
974 | Quart | کوارتر |
975 | neun | نه |
976 | Lastwagen | کامیون |
977 | Lärm | سر و صدا |
978 | Ebene | سطح |
979 | Chance | شانس |
980 | sammeln | جمع کردن |
981 | Geschäft | فروشگاه |
982 | Stretch | کشیدن |
983 | werfen | پرتاب کردن |
984 | Glanz | درخشیدن |
985 | Immobilien | ملک |
986 | Spalte | ستون |
987 | Molekül | مولکول |
988 | wählen | انتخاب کردن |
989 | falsch | غلط |
990 | grau | خاکستری |
991 | Wiederholung | تکرار کردن |
992 | erfordern | نیاز داشتن |
993 | breit | پهن |
994 | vorbereiten | آماده کردن |
995 | Salz | نمک |
996 | Nase | بینی |
997 | mehreren | جمع |
998 | Zorn | عصبانیت |
999 | Anspruch | ادعا |
1000 | Kontinent | قاره |
جمع بندی درباره یادگیری لغت پرکاربرد آلمانی
آموزش زبان آلمانی و یادگیری هزار لغت پرکاربرد آلمانی نه تنها پایه ای محکم برای تسلط بر زبان آلمانی فراهم می کند، بلکه دریچه ای به سوی فرهنگ، مکالمات روزمره و موفقیت در محیط های کاری و تحصیلی باز می نماید. همان طور که دیدیم، با تمرکز بر اصل 80-20، می توانید با تلاشی هوشمندانه، تا ۸۵ درصد از گفتگوهای عادی را پوشش دهید و از روش هایی مانند فلش کارت ها، تمرین مکالمه، اپلیکیشن های آموزشی و منابع معتبر مانند Duolingo، Anki یا کتاب های تخصصی بهره ببرید. حالا نوبت شماست؛ از امروز شروع کنید، لغات را به بخشی از زندگی روزانه تان تب دیل کنید و شاهد پیشرفت سریع خود باشید. زبان آلمانی منتظر شماست.
همچنین فراموش نکنید ما در دویچ سنتر همواره کنار شماییم تا شما را به بالاترین سطح از آرزوهایتان برسانیم.
موفق باشید!
چرا یادگیری لغات پرکاربرد آلمانی مهم است؟
یادگیری لغات پرکاربرد آلمانی تا 85 درصد مکالمات روزمره را پوشش می دهد.
برای مکالمه معمولی به چند لغت آلمانی نیاز است؟
برای مکالمه معمولی، دانستن حداقل هزار لغت پرکاربرد آلمانی کافی است.
بهترین روش برای به خاطر سپردن لغات پرکاربرد آلمانی چیست؟
استفاده از فلش کارت ها، تمرین در مکالمه و دسته بندی موضوعی لغات بهترین روش است.
چه منابعی برای یادگیری لغات پرکاربرد آلمانی پیشنهاد می شود؟
کتاب هایی مانند “501 German Verbs” و اپلیکیشن هایی مثل Duolingo و Babbel منابع عالی هستند.
چگونه می توانم مانند یک بومی آلمانی صحبت کنم؟
یادگیری اصطلاحات رایج آلمانی و تمرین با معلم خصوصی یا در کلاس های آنلاین کمک می کند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد